سلام آقای مجری

 

به نام خدا

یادداشت - پایگاه خبری روز داغ البرز - فرزانه کمندی : 

بعضی آدم ها در زندگی ما خیلی مهم هستند . وقتی یادشان می کنیم لبخند و کلی خاطره در ذهنمان نقش می بندد . عینک دودی ، زیر درخت هلو ، دختر شیرینی فروش ، کلاه قرمزی و پسر خاله ، کلاه قرمزی و سروناز ، کلاه قرمزی و بچه ننه این ها شمارو یاد چه کسی می اندازد؟ من را یاد آقای مجری سال های دور می اندازد ، ایشان را با برنامه عروسکی " آسمون و ریسمون" شناختم، در حال حاضر قیافه عروسکها در خاطرم نیست ولیکن اجرای آقای مجری را کاملاً به یاد دارم . در آن روزگار تعداد فرزندان در خانواده بیشتر بود . والدین  فرصت کافی برای آموزش کودکان خود نداشتند، زیرا کشور درگیر بحران جنگ بود. آقای مجری سعی داشت با آموزش رفتار صحیح در برنامه به یاری پدران و مادران آمده و نقشی در تربیت درست نسل های آینده داشته باشد، و از آن سالها آقای ایرج طهماسب شد آقای مجری.

امروزه هم ایشان نقش پر رنگ خود را در تربیت نسل های بعدی حفظ نموده اند و هر ساله با آمدن بهار با برنامه پر مخاطب مهمانی به خانه های ما می آیند.

این روزها وقتی وارد فضای مجازی می شوی میبینی باز پیش داوری ، قضاوت شروع شده هر دفعه یکی را مورد هدف قرار می دهیم امروز این بازیکن  ، فردا آن کارگردان ، یه روز ورزشکار ، یه روز هنرپیشه ، به قول امروزی ها سلیبریتی. فقط حرف میزنیم شاید میخواهیم خودمان کم رنگ باشیم ، دیده نشویم ، آدم های معروف را سیبل قرار می دهیم و شروع می کنیم به قضاوت: چرا اینکار را کرد؟ آن حرف را زد؟ چرا اون رفتار را نکرد؟ اصلاً خودمان را در جایگاه آن شخص نمی گذاریم و شرایطش را نمی دانیم ، دیدگاهش را نمی شناسیم  ، چه خوبه کمی با کفش های آن فرد راه برویم . یادمون نرود چقدر برایمان خاطره ساختن،کاش نمک شناس باشیم ، به اون فرد فرصت بدهیم ، اجازه بدهیم شاید در زمان مناسب حرفی برای گفتن داشته باشد ، بعضی وقت ها تهمت و قضاوت فقط در شبکه مجازی نیست وزندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد هنوز آزاده نامداری را فراموش نکردیم...