به قلم خبرنگار پایگاه خبری ردا - مجتبی عادل :
قاضی : کیفر خواست قرائت شود
دادستان : احتراماض متهم در تاریخ ...
وکیل متهم : جناب قاضی ، جناب دادستان موضوع را عوض نموده اند
قاضی : مدعی العموم ادامه دهد
دادستان : ... اذا تقاضای اشده مجازات را برای متهم دارم
قاضی : بسیار خب ، شهود را احضار کنید
و...
این ها تمام تصورات ، تفکرات ، ؟ آما ل و آرزوهای یک دانشجوی حقوق است که در انتها با بازگشت هیئت منصفه به جایگاه ، رای خود را پس از شور به منشی دادگاه داد تقدیم و ایشان اقدام به قرائت می نمایند . در انتها با اعلام تبرئه شدن موکل تمام خبرنگاران و دوربین ها به سمت او چرخیده واز نور فلاش آن ها ناچار دست خود را به روی پیشانی قرار می دهد . شبکه های تلویزیون تنها اورا نشان می دهند / حضار ایستاده و با تحسین برای او دست می زنند و تشویق می کنند . موکل نیز دستان خود را به روب صورت خود قرارداده و به علت عدم توانائی در ایستادن نشسته و گریه می کند ، که ناگهان با صدای چکش عدالت توسط قاضی رو به نموده و می گوید بیدار شو کلاس هایت دیر خواهد شد .
از خواب بر می خیزد
و اما فاجعه زمانی رخ خواهد داد که به هیچ وکیلی ، وکالت . به هیچ قاضی ، قضاوت . به هیچ کارشناس ، کارشناسی نمی آموزند .
نخواهند آموخت .
فجایع دنباله وار است و همواره و مداوم و همیشه در گذشته حال و آینده ادامه خواهد داشت ...
حقوق تراپی ادامه دارد ...