همواره برخی از موضوعات موجبات و مقدمات تعجب و تحیر انسان را محرک شده و برخواهد انگیخت که ماهیتاً با چرا آغاز و همراه خواهد شد . "چراها ، چگونه ها ،" به چه علت و علل ، به چه عنوان و در آخر بر اساس کدام قانون ؟ در تمام کشور و در جای جای شهر ها ، ادارات ، سازمان ها و ارگان ها با مختصات مختص به خود که امور دولتی را بر عهده دارند و کنار آن ها نیر دانشگاه ها ، بیمارستان ها و پارک ها و محل های دیگر که با عناوین متعدد بنا گردیده اند به چشم می خورند .
در مقابل صدها ، هزاران و میلیون ها انسان که بی تردید سیارات ، قارها و کشور ها به علت وجود آن موجود گردیده و پروردگار گواهئ ارزش آن هاست ، می باید برای زندگی ، زنده ماندن ، ازدواج ، تشکیل خانواده و مهیا نمودن مهم ترین رفع نخستین تیاز خود ( مسکن ) تن به هر ذلت ، دشواری ، سختی ، جا به جای های پیاپی و مداوم داده و در آخر نیز طعنه و توهین نو کیسه ای سهم ایشان می گردد را به جان بخرند .
اوضاع زمانی وخامت خواهد داشت که فاش کنم قشر موصوف موفق شده و توان ارائه کالای به نام ودیعه را داشته اند که به این درجه نائل آمده است از اشخاص فاقد این امتیاز صرف نظر خواهیم کرد . چرا ؟
یکی ریاست گرانقدر یک دانشگاه و نیروهای تحت امرشان و ایضاً اساتید عالی رتبه و جویندگان دانش به چه میزان فضا برای نشستن ، راه رفتن و ... نیازمندند .
چطور ؟
در بیمارستان ها جزساختمان ها و میزان اندازه تخت بیمارستان و فضای استراحت آن ها ، جنگل های انبوه که توسط نیروهای امنیتی با پاسداری می گردند وجود دارند مگر بر مبنای سلسله مراتب قانون اساسی جمهوری مقدس اسلامی ایران مرجع و منبع رجوع نمی باشد .
در اصل سوم قانون اساسی در بند 6 محو انحصار طلبی و رفع تبیضاتئ ناروا ودر بند 12 همان اصل پی ریزی اقتصادی در ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در تغذیه ، مسکن ، کار و ... می باید در دستور کار دولت باشد .
در اصل نهم قانونکذار حق هر مقامی را که به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی آزادی مشروع را هر چند با موضوع قوانین و مقررات سلب نموده است . مگر آنکه نیاز به تمایل و اسکان مشروع نباشد .
مگر در اصل دهم خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی نیست ، مگر تمام قوانین و مقررات نباید در جهت آسان نمودن تشکیل آن باشد و در جهت حفظ قداست پاسداری گردد.
مگر اصل 31 دولت را در داشتن مسکن مناسب با نیاز نیازمند موظف ننموده است . در اصل چهل و سوم که تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن نمودن فقر و محرومیت و رفع نیاز مطرح گردیده است . مگر در بند نخست آن به تأمین نیاز اساسی که مسکن است اشاره نگردیده . در بند پنجم منع اصرار و انحصار درج نگردیده . بند 6 منع اسراف حکم نگردیده . مگر قوانین برای آسایش و آرامش مردم جامعه وضع نمی گردد . اگر من ، شما ، خانواده ها نباشیم ، مدیریت بر دولت ها ، فرمانداری ها ، بخشداری ها ، شوراها ، دانشگاه ها و بیمارستان ها چه معنا و مفهومی خواهد داشت .
چرا نباید فضا ها و زمین های که به هیچ عنوان فابل استفاده ی آن مجموعه نیست را در اختیار انسان ها قرار دهیم ؟ هستند مراکزی که از درب ورود آن تا ساختمان مورد نظر باید مسافتی را پیمود و ساعتی راه رفت . می شناسیم مکان های که از نقطه ورود آن تا مقصد امکان تردد پیاده میسر نیست و خودرو گمارده اند ." مگر الگوی مصداقی ما ساده زیستی بزرگانی چون پیامبران ، امامان ، و ولایت فقیه مان نباید باشد ."
قدری فکر کنیم وبس به فکر دیگران نیز باشیم
به قلم مجتبی عادل