به قلم سر دبیر پایگاه خبری ردا - سرکار خانم کمندی
در خیابان قدم می زدم در یک روز آفتابی که هوا کمی سوز داشت و آفتابی که زور می زد گرم کند با سوز سرمای زمستان که تلاش می کرد بگوید هنوز قدرت دارم ، آسمان آبی و این هوا ، بوی عید خیلی دلچسب بود ، هوا را با نفسی عمیق به ریه ها فرستادم ، بوی عید ، سال نو ، ماهی قرمز ، گردگیری ، خانه تکانی ، یادم آمد در کودکی خیلی پر رنگ بود این سنت زیبای خانه تکانی ، الان چطور دیگه کسی گردگیری و خانه تکانی نمی کند ، ولی دیدم نه هنوز هم ، این سنت هست . فقط الان روش آن تغییر کرده آن هم مانند این جهان رنگ و بوی دیگر به خود گرفته ، مانند قدیم فرش ها را خود نمی شویند و از پشت بام ها آویزان نمی کنند . در اسفند ماه باعث تصور این فکر می شد که ساختمان ها را نمای فرش کردند ، الان اما وظیفه اینکاربر عهده ی قالیشوئی ست ، خیلی بهتره هم خانم اذیت نمی شه ، در مصرف آب هم صرفه جوئی می شود ، در گذشته خیلی سخت بود خانه تکانی ، اما الان با فکر و تدبیر آرام آرام در طول سال اینکار را میکنند ، یا 3 ماه جلوتر شروع می کنند و تمی گذارند برای شب عید کابینت ، کمد ، همه اینها آوار شود روی سر ، چون خورد خورد است متوجه آن نمی شوی ،
کاش همینطور که سنت زیبا و پاک خانه تکانی هست ، سنت دل تکانی نیز رواج پیدا می کرد ، می دانم در این مورد رادیو و تلویزیون خیلی صحبت می کنند . در این زمان زیاد در مورد برنامه ریزی یک سال فکر می کنند و می نویسند ، تصمییم می گیردند ، اهداف و اولویت های خود را روی کاغذ می آورند . کاش قبل از گردگیری محیط ، گردگیری دل هم رواج پیدا کند ، همه ضرورت می بینند . ولی متاسفانه فقط لق لقه زبان است ، در زبان می گویم ، مدعی روشن فکری هستیم ، کلمات قلمبه سلمبه می زنیم ، اما موقع عمل ... افسوس . افسوس