عکاس و طراح : مسعود کمندی
به قلم سر دبیر پایگاه خبری ردا - سرکار خانم فرزانه کمندی :
آن سالها که ازدواج کردیم رسم بود در خرید عروس چمدان هم خریداری می شد ، برای سفر ، اما آن چمدان ها هیچ وقت همراه سفرنبودند، تبدیل می شدند به "چمدان حیف " ! به شیکی چمدانهای امروزی نبود ند . چرخدار، دسته بلند ، قفل رمز دار ، ساده ساده بود ، یک چمدان چرمی قهوه ای ، دسته کوتاه و یک قفل ساده داشت که حتی کلید هم نداشت . اما آن را دوست دارم یاد آور خاطرات دور است . حال چمدان حیف چیست ؟
اجناس و وسایل شیک و پارچه گران قیمت با ارزش یا سوغاتی که عزیزی از راه دور یا از خارج آورده بود را در آن نگهداری می کردم ، گاه گاهی در چمدان را باز می کردم واز تماشا ولمس کردن و داشتن شان لذت می بردم ، سریع در چمدان بسته می شد تا گرد خاک وارد چمدان نشود و چیزهای حیفم از بین نرود .
دیروز به مناسبت این ایام دهه محرم " رخت محرمی " خریداری کردم ، پارچه لطیفی داشت خواستم بگذارم درون چمدان حیف !
دخترم گفت : چرا می گذاری درون "چمدان حیف" ؟ کی می خواهی این چیزهای حیف را استفاده کنی ؟ در آینه نگاه به خودت کن ، چرا " خودت " را جزء چیزهای حیف نمی دانی ، دست هایت ، چشم هایت ، پاهایت ، قلبت ازشان کار کشیدی حسابی کهنه کردی . آیا اینها را در بازار می توانی دوباره بگیری یا جای گزین کنی و یا وصله و پینه شان کنی ، حیف که قدر چیزهای حیفت را نمی دانی ،
لطفاً خودت را بیشتر از "چمدان حیفت " دوست بدار
"وقت کم است " راست می گفت "حیف " خودم