به قلم سردبیر پایگاه خبری ردا - سرکار خانم فرزانه کمندی :
انسان جاهل خار چشم دیگران را میبیند اما شاه تیر در چشم خود را نمی بیند .
تا زمانی که در جایگاه طرف مقابل نباشیم، اجازه قضاوت و عیب جویی نداریم ، زیرا بیشتر ما بیرون گودنشسته و تصور میکنیم که افراد اطراف ما خوشبخت هستند . اما وقتی از نزدیک با آنها ارتباط برقرار میکنیم، میفهمیم که با چه مشکلاتی دست و پنحه نرم می کنند. زیرا انسان جاهل میخواهد از یک موضوع کوچک کوه بسازد و با این روش عیوب خود را مخفی کند ، اما یک انسان آگاه میداند که با دانش میتواند هم برای خود و هم برای دیگران زندگی خوب بسازد. قضاوت و عیب جویی نکنیم تا قضاوت نشویم ،
بزرگترین دشمن ما جهل ماست. درواقع در صورت نبودن علم، نادانی شکل میگیرد . چه نادان است شخصی که عمر خود را که مهمترین سرمایه اوست، به قیمت ناچیز و براساس قضاوت و عیب جویی از دست بدهد. قضاوت نا به جا ثمره جهالت است. پس نباید به خود اجازه دهیم در امور دیگران دخالت و قضاوت کنیم.
نمی دونم چرا خدا آدم ها رو اینجوری خلق کرده ، میگن خدا از روح خودش دمیده به انسان و انسان روح خدایی داره ، شاید قدیما و قیلا اینطوری بود ، ولی امروزه ....!
از خودم سوال می کنم انسانی که روح خدایی داره چرا دیگران را قضاوت می کند یا به خودش اجازه میده شخصیت خودش ، خصوصیات اخلاقی که داره ، در دیگری هم همون اخلاق میبینه هم نقد میکنه هم قضاوت می کنه . و اون شخص که از نظر اخلاق و رفتار شبیه خود ش هست را زیر سوال میبره ، به قول معرف ( تیردرچشم خودش نمی بینه اما خار چشم دیگران می بینه ) این اتفاق امروز برای یکی از اطرافیانم افتاد . یکی از نزدیکان دقیقا کارها و رفتار و عملکرد فردی در آشنایان را زیر سوال میبرد ، که خودش سالها با آن رفتار اطرافیان خود را آزار میده . ما برای عیب های دیگران قاضی های دقیق و برای عیب های خودمان وکیل مدافعانی چشم پوش هسنیم .
کاش بلد میشدیم ما آدما قبل از دیدن عیب دیگران اول عیب خودمون ببینیم . ای کاش راه تغییر اخلاق و رفتار خودمون از کودکی به ما آموزش میدادند . کاش راه نقد کردن و نقد شدن را بلد بودیم . فکر میکنم چقدر در کنار هم بودن لذت بخش بود . یادم باشد تمام این نقد ها و صحبت ها به خودم بود که زیبا زندگی کردن را بعد از این یاد بگیرم .
آن کس که به عیب خلق پرداخته است زانست که عیب خویش نشناخته است.
آن که عیب تو گفت، یارتو اوست وان که پوشیده داشت، مار تو اوست. (اوحدی)